زندگی به رنگ آبی
اشتباه...
*** هم دیشب و هم امشب به حرفش گوش کردم و ضرر کردم..تو شهر میگه دنده چهار برو میگم خب وقتی جلو داره عابر رد میشه چطور دنده چهار برم!!!!میگه اووووووه شما خانوما هیچوقت راننده نمیشید..به درک نمیخوام اصلا راننده بشم با کشتن کسی..
امشبم بهم گفت با همین فرمون گاز بده بیااااااا...به حرفش گوش دادم و نتیجه اش این شد فردا باید ماشین رو بدم صافکاری..دلم نسوخت واسه ماشین چون دنیا و مال دنیا همینه..دلم سوخت واسه اینکه من نباید به حرفاش اعتماد کنم..بدم میاد آخرش هم قیافه حق به جانب میگیره..و میگه تو بلد نیستی...حیف که اصلا حوصله بحث و کل کل کردن ندارم..داداش جان دیگه گذشت اون زمان که کلی به هم میپریدیم..فقط خواهش میکنم اخلاقت رو عوض کن...
فریاد سکوت
هزینه سنگینی رو
امشب
برای
بزرگ شدن
و
عاقل شدنم
پرداخت کردم..
*** پیام داده من بیشعورم که دلت رو شکستم..غلط کردم...هه..خوشحالم که فقط سکوت کردم با اینکه از درون در حال انفجار بودم..و الا شاید الان آدم بده میشدم..
فکر کردی بخشیدنت مثل راحت حرف زدنت هست؟! مثل ساده دل شکستنت هست؟! دلم میخواد حرفات رو تو حلقت فرو کنم تا خفه شی...
*** بترس از ظلم کردن به کسی که پناهی جز خدا ندارد..
یا اسمع السامعین..
روحم
عجیب
درد
میکند..
کاش خستگی ناشی از کار زیاد بود...
*** مینویسم فقط واسه دلم...نیاز به ترحم کسی هم ندارم..
خدایا تو شاهد اشکام و دل شکسته ام هستی...خدایا خسته ام..کم آوردم..دیگه انرژی واسه گذر روزها هم ندارم..حرف زد و حرف زد و حرف زد..سکوت کردم و سکوت کردم و سکوت کردم..
دلم واسه سجاده و نمازهایی که نیمه های شب بی هوا مینداختم و میخوندم تنگ شده...هیچی ارومم نمیکنه..کااااااااش میشد رفت...فردا قبل از طلوع آفتاب..
یا غفور
تو قول دادی عوض بشی نه عوضی..دیگه ازت متنفرم..
*** مخاطب حرفای بالا نفس سرکش خودمه...من با خدای خودم عهد میبندممممممم خوب بشم..قول میدم بهت خدااااااااا..کنارم بمون...ارحم عبدک الضعیف..
*** از همین لحظه تمرین من شروع میشه...برای خدایی شدنم هرکس هر وقتی این پست رو خوند دعا کنه..
سلام علی آل یس
دلم عجيب واسه بچه هاي حلقه معرفت تنگ شده... واسه اساتيد با اخلاقش که چقدر دلسوزمون بودن..
واسه زيارت آل ياسين هاي آخر کلاس..
ان شاءالله خداوند جناب منتظرالمهدي (مالک اتاق حلقه معرفت) رو هر جا که هستند در پناه خودش محفوظ بداره و خودشون و فرزندانشون رو جزء ياران واقعي امام زمان عج قرار بده..
حال دنيا غريبه
خدايا
نه که نااميد باشم... نهههههههههههههههههههههههههه
فقط
دنيا و آدم هاش برام گيج کننده است...
*** کاش خدا رو بيشتر حس کنم... مگه خودت نميگي فَاِنّی قَریب...
تز روشنفکری غرب گرایانه
امروز یه خانوم و دو تو آقای جوون اومدن محل کارمون..اولش فکر کردم نسبتی دارن اما بعد فهمیدم هیچ نسبتی ندارن اما آنچنان صمیمی هم کلامی و هم فیزیکی باهم برخورد داشتن که متعجب شدیم..این بیشتر مایه تعجب بود که تو یه محل اداری و جلو بقیه این رفتارها رو داشتن و ذره ای ابا و حیا از وجود بقیه نداشتن...خانومه از نظر ظاهری خ راحت بود..
خیلی دلم به حالش سوخت..واقعا مشخص بود که بازیچه دستشون هست..رفتاراشون واقعا چندش آور بود..
*** بی حیایی و بی عفتی از این بالاتر نیست که همبستر ذهنی خیلی از مردها بشی..
*** کاش میتونستم باهاش حرف بزنم...خدایا خودت نور ایمان و یقین به دل هممون عنایت کن و ما رو از هدایت یافتگان قرار بده...
**** خدایا ممنونم که حجابم رو مایه ارامشم قرار دادی..
دقیقه نود
به سان کودکی که باید دنبال قدم های بزرگ مادرش بدود و نفسش به هن و هن می افتد..دقیقه های نود زندگی من هم باید جبران زمان هایی که به بطالت و رخوت گذشت باشند تا مبادا کارهای ناتمام من به وقت اضافه بکشند...
*** خوب درک میکنم وقتی به سرعت پله های این اداره و آن اداره را طی میکنم و نفسم به شماره می افتد.. تو دلم خودم رو لعنت میکنم که چرا از زمان استفاده درست نکردم...
*** ولی به خیر گذشت..
*** میدونم که بازم عبرت نمی گیرم...
لیست خوشبختی نوجوانی..
1- قبول شدن تو یکی از بهترین دانشگاه ها..
2- داشتن کامپیوتر
3- داشتن موبایل
4- گرفتن گواهینامه رانندگی
5- داشتن ماشین
6- سفر به کربلا
7- شلمچه
8- ....
9- و....
چندتاش مونده مثل سفر به کربلا و... و....
خدایا ممنونم هرچی شکرت رو به جا بیارم بازم کمه..
من هیچوقت یادم نمیره سختی هایی که تو زندگی کشیدم و هربار تو خلوتم باهات حرف میزدم بهت می گفتم خداجون صبر میکنم فقط به خاطر رضای خودت..چون خودت گفتی اجر صابران با منه..اجرم رو از خودت میخوام...و چه خوب خدایی هستی که از وعده ات تخلف نکردی..خدایا تو بی نهایت مهربون و بخشنده ای...
بوی بهشت..
بوی نم و بوی شالی و سبزه های شمال برام حکم تنفس رو دارن..
احوالپرسی های صمیمانه شمالیا رو با لهجه هیچ جای دنیا عوض نمیکنم..
بر دست های زحمتکش زنانی که پا به پای مردهایشان زحمت میکشند بوسه میزنم..زنان شمال خیلی زحمت کش هستن..
اینجا شمال ایران...بوی بهشت میدهد..
امیدوارم سرنوشت هیچوقت منو از اینجا جدا نکنه...
جمعه نوشت
*** چه خوب شد سوره یاسین رو حفظ کردم..امروز که رفته بودیم تفریح بابا گفت هرکسی طولانی ترین سوره ای رو حفظ باشه جایزه میدم..منم چندماهی هست حفظ کردم سوره یاسین رو و برنده شدم بابا هم تراول پنجاه تومنی دادن..ذوق داره واسه کار خوبت پاداش بگیری..مرسی باباجون..
*** دریا خیلی آرامش بخش بود برعکس ابهتی که داره..انگاری امروز دلش گرفته بود..
*** من فهمیدم زن و شوهر خیلی روی اخلاق هم تاثیر دارن..
*** فهمیدم خیلی بده ناراحتی بین زن و شوهر رو کسی متوجه بشه..
*** ابجی 2 امروز حالش خوب نبود انگار..
*** خدایا فهمیدم بابت توفیق شکرگزاری که بهمون میدی هم باید شاکر باشم..ممنونم بخاطر همه چیز..
*** به یاد تمام شهدای گمنام صلوات..
ریلکس ریلکس ریلکس ترررررررررررررر
نباید این بی حوصلگی ها باعث بشه خدای نکرده سر کسی خالی کنم... دل کسی رو بشکنم... باید آروم باشم...
کاش زمستون بود کنار بخاری مینشستم و خودم رو میچسبوندم بهش و شیرکاکائو میل میکردم و آروم میشدم...
*** ناخواسته و بی دلیل ناراحتم... اختلال هورمونی شاید باشه...
فاطمه..
اسم دوستم سیده فاطمه هست..هر وقت صداش میکنم میگم کاش میشد اسم عوضی کرد..
*** به نظرم هر آدمی خودش متوجه میشه که داره بد میشه..یا داره راه اشتباهی رو میره..اما اگه بیخیاله نسبت به این قضیه باید دقت کنه تو غذایی که داره به روح و جسمش میده...آیا روزی حلال به خوردشون میده؟؟؟؟
روح نماز
گفتم: چرا نماز ميخوني؟
گفت: تو هم که ميخوني به جرأت ميگم از سر عادته که مي خوني..
گفتم: تا حالا شده تو حموم بخار بگيرتت و پنجره حموم رو باز کني؟ يا سر صبح تو هواي مطبوع جنگل نفس بکشي؟ چه حسي بهت دست ميده؟
گفت: جانم تازه ميشه
گفتم: من هر وقت نماز ميخونم حسم دقيقااااا همينه...
گفت: تشبيه خوبي بود اما من طور ديگه خودمو آروم ميکنم..
گفتم: فقط با ياد خداست که دلها آرام ميگيرد..
گفتم: ميدوني نماز باعث ميشه شسته بشي
گفت: يعني من الان کثيفم
گفتم: روحت رو ميگم..خودت بايد قضاوت کني
گفت: يه چيزي بگو به دلم بشينه
گفتم: خدا ميگه «و قلیل من عبادى الشکور،و از بندگان من اندکی شکرگزارند» سعي کن جزء شکرگزاران باشي..
امروووووووز
گل حسن یوسفم رو که ده روز ریشه زده بود رو کاشتم..
لباس هایی که اصلا لازمشون نداشتم رو جمع کردم..
کتابخونه ام رو مرتب کردم..
کیفم رو که پر از برگه های منقضی شده بود رو تمیز کردم و شستم..
بخاری رو جمع کردم..
مزار شهدا رفتم..
*** من تا 3 ماه دیگه به هدفم میرسم...مطمئنم موفق میشم..
کار بدی که امروز انجام دادم:
جواب تلفن مهمی رو ندادم..و بیچاره دوستم رو منتظر گذاشتم..
الغوث و الامان یا صاحب الزمان عج
*** حس کشتی به گل نشسته ای رو دارم وقتی کار خوبی انجام نمیدم..
*** میگن روح وقتی از جسم ناامید بشه ازش جدا میشه..میترسم..
*** این دست ها به لطف تو ظرف گدایی اند یا ایهاالعزیز..
شهادتت مبارک
نوشتمممممممممم و پااااااااااااااااااااااااک کردم نوشتمممممممممممممممممممممم و پاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااک کردم... در هيچ حرف و کلمه و جملهاي نميتونم شدت بغض و غصه دلم رو از خبر شهادتت بنويسم...
شما چقدر خوب بوديد و من نميدانستم... چقدر خدايي بوديد..
دلم برايت تنگ ميشود...
شهادتت مباااااااااااااااااااااااااارک...
** دنيا دنيا بغض و آه شدم..
فردايي بهتر
کارهايي که رو سه سال پيش بايد انجام ميدادم..
کارهاي ناتمام من رو به اتمام هست..
از اين به بعد با خاطرجمعي و آسوده خاطر قدم برخواهم داشت..
*** مامان ميگه خدا هيچ تلاشي رو بي نتيجه نميذاره...
*** محمدحسن بعد از سه هفته اومدن بعد از کارم رفتم خونه ديدم تو حياط داره آب بازي ميکنه تموم خستگي و کلافگي اين چند روزم رفع شد با ديدنش... بهش ميگم عمه رو صدا کن آبجي 2 رو نگاه ميکنه ميگه عمه... تا قبل از اين فقط به من ميگفت عمه اصلا دوتا آبجي ديگه رو عمه صدا نميزد.. نميدونم تا قبل از اومدن من آبجي 2 چي بهش داده که اينطوري منو فراموش کرده نامرد..
*** بي من تو در کجاي جهاني که نيستي؟؟؟؟؟